از فردا...

امروز سر قبر سید حمید میرافضلی بهترین دوستم عهدایی بستم که ایشالا خودش کمکم کنه که بتونم پایبندشون باشم...


فردا اولین روز شروع ی سال تحصیلی جدیده...خوشحالم و ناراحت..خوشحال چون به ی فضای جدید وارد میشم ،از خیلی چیزا دور میشم و ناراحتم چون یکم سردر گمم...میترسم که رشتم سخت باشه و نتونم از پسش بر بیام...امیدوارم که همه چی درست بشه....


خدایا نگهدارم باش...




سلام نام خداست...

سلامی دوباره...


خداروشکر داره کارا خوب پیش میره...خوشحالم و خدارو بیشتر بیشتر احساس میکنم در کنارم...


خدایا ازت ممنونم...رهام نکن...تنهام نذار...


خداجونم دوست دارم....



هعی....

به عشق تو این روزهایم بارانیست... ای کاش بدانی در تلالو مروارید های چشمانم چگونه عاشقانه نام تورا صدا می کنم


اینو ی عزیزی برام نوشته که ....خیلی برام عزیزه و مهمه....دوسش دارم ...امیدوارم بتونم دوست داشتن هایش را جبران کنم ...


خودش برا خودم گفته...


خدا هوای دلمونو داشته باش....


خداااااا هوامو داری ؟؟؟؟؟هواشو داری؟؟؟؟


من منتظر جوابم و نشونه....هر دومون ی عهدی باهات بستیم که خودت خوب میدونی چیه...


دلم...دلش...نگاهم ...نگاهش...چی میشه خدا....نشونه بفرست...


فردا و یا امشب جوابا میاد ...ی نشونه میخوام خدا....

بعد از 5 روز...

حال این روزهای دلم،ای بدک نیست...


خوب و بد داره...هم خوبم هم بد....اونایی که الان کنارمن خیلی دوسشون دارم خیلی....نمیدونم قراره چی بشه...


نمیدونم تقدیرم چیه...کاش تقدیر و سرنوشت و صلاح آدما دستشون بود و باهاش برنامه ریزی میکردن که چیکار کنن ....کاش میدونستیم چی میشه ته همه قصه ها و اتفاقات زندگی...


گیجم ..هنگم ...خودمم تکلیفم با خودم مشخص نیست...فقط دارم میرم جلو بدون هیچ نگاهی به آینده...گذشتمو فراموش نمیکنم و گاهی خودمو سرزنش میکنم واسه اتفاقاتی که افتاد...کاش آدم آلزایمر میگرفت و اون چیزای بدی که تو زندگیش اتفاق میفتاد رو فراموش میکرد...هعی...

سردم....گرمی وجود میخواهم...برای همیشه ....


خدایا رهایم نکن...


راستی ببخشید که این چند روز ننوشتم دلم به نوشتن نمیرفت....


برام دعا کنین


10 شهریور...

امروز تولد بهترین فرد زندگیمه ...کسی که همیشه کنارم مونده ..با اینکه به بیشتر حرفاش گوش نکردم و خیلی وقتا ضرر کردم ولی بازم تنهام نذاشته...فردی که ارزش داره برام(اندازه نداره)....خیلی دوسش دارم خیلی.....هیچکس اینجوری نبوده واسم...چون از وقتی چشمامو باز کردم بوده کنارم تا الان...


علاوه بر اینکه بهترین خواهر دنیا بوده بهترین دوست دنیا هم بوده....باهام حرف میزنه ولی با تندی چون دوسم داره میخواد بفهمم که کیم چیم...ارزشمو بفهمم ولی من باز حرف خودمو میزنم ..کله شقم دیگه!!!!...


آبجیه دوست داشتنی تولدت مبارک....ایشالا همیشه باشی کنارم و خوشحال باشی و بخندی...دوست دارم....