و امروز...

دیشب خواب های قشنگی دیدم یعنی دوسشون داشتم چون آدم های مهمی تو خوابم بودن...


امروز از احساساتمون برا هم گفتیم ...نگاهش پره حرفه که ...


منم حرف دارم...دوس دارم جلوم بشینه و ی دنیا براش حرف بزنم ....


ولی میدونم که وقتی بیاد کنارم تمام حرفام یادم میره به خاطره حضورش...


دوسش دارم چون تو غم و شادیم کنارم بود ...اگه دوست داره میتونه کنارم بمونه...


باهمه بدیهام کنار بیاد ....


زهره با دلش نوشت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد