می خواهم دلم را رنگ کنم رنگ آبی بیکرانه دریا، رنگ
تو. می خواهم دلم را به دریای بزرگی وعظمتت بسپارم تا به هرکجا می خواهی
مرا ببری.اما ترس دارم ترسی به بزرگی ساحل وبه روانی شنهایش که همیشه در
وجودم در جریان وروان است اینکه مثل موجهای که نمی دانند چگونه واز کجا سر
از دریا در آورده اند بی مهابا مرا به ساحل بازگردانی ام.بارها ست که دلم
هوای نوشتن برایت کرده اما با خود میگویم شاید مقبول نشود وتو مرا از خودت
برانی. کاش بر میگشتیم به آن روزها که من همیشه سایه حضورت را در زندگی ام حس
میکردم.آن روزها که تمام شعرهایم از تو بود وتمام نت هایم ملودی وجودت را
می نگاشت آن روزها که ثانیه به ثانیه پای چت روم دلم می نشستم وبا تو چت می
کردم.آن روزها که برایت هرروز نامه ای میگذاشتم در وبلاگ دلتنگی هایم. قصد کرده ام که بر گردم.می دانم ماندنم با خودم است اماتو اول باید بخواهی اگر به من اجازه ماندن می دهی پس سایه ات را بر سرم بگستران بگذار تا دوباره حضورت را در شعرهای هر روزه ام بیابم.
اوهمیشه هست...
سلام...اونقدرسلام که حتی وقت نکنی به همشون جواب بدی وهفتادتوثوابش برسه به خود خودم...!
اومدم که نگین نیومدم...اومدم وبازم میام...می خونم وحتما هم لذت می برم...!
دوباره سلام
راستی یکی نبود به این آبجی کوچولوی ۱۶ ساله ما بگه آخه پروفایل مدیر وبلاگ و برای چی گذاشتن که ایشون افتخارات شخصیشون واون پایین ذکر نفرمایند...!
امان از این تاریخ خونای بی معرفت...؟!
مورخم مورخای قدیم...
وبلاگ خیــــلی خووووبی داری موفق باشی بیا وبلاگ من و کلی اس ام اس بخون
راستی اگه خواستی منو با(جک و لطیفه و اس ام اس)لینک کن بعد بیا وبلاگ من و در قسمت "ارسال لینک"وبلاگتو ارسال کن
سلام وبت جالبه
اما بیشتر بنویس
موفق باشی
یاحق